شماره ٦٤: چشم و گوش و لب ببند، از شور و شر آسوده باش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم و گوش و لب ببند، از شور و شر آسوده باش
خويش را گردآورى کن از سپر آسوده باش
ازکمان توست هر تيرى که در دل مى خلد
راست شو، از تير طعن کج نظر آسوده باش
هر چه صورت مى پذيرد سايه کردار توست
لب بگز از حرف تلخ،از نيشتر آسوده باش
تا ثمر دارد رگ خامي، ز دار آويخته است
پخته شو، ازدار و گير اين شجر آسوده باش
از جهانگردى غبار خاطر افزون مى شود
ازتو بيرون نيست منزل، از سفر آسوده باش
پرتو خورشيد هيهات است ماند برزمين
از شبيخون فنا اى بيجگر آسوده باش
خلوت آيينه روشن از فروغ حيرت است
ز اختيار خوب و زشت و خير و شر آسوده باش
شد زمين از بردبارى مظهر حسن بهار
گرچه خاک ره کنندت پى سپر آسوده باش
چون صدف صائب ز دريا گوشه اى کن اختيار
ز انقلاب موج آب چون گهر آسوده باش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید