شماره ٥٧: مرد صحبت نيستي، از ديده ها مستور باش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
مرد صحبت نيستي، از ديده ها مستور باش
از بلا دورى طمع داري، ز مردم دور باش
نيستى چون مى حريف صحبت تردامنان
در حجاب پرده زنبورى انگورباش
پيش شاهان قرب درويشان به ترک حاجت است
دست از دنيا بشو همکاسه فغفور باش
گر ترا بخشند از دست سليمان پايتخت
در تلاش گوشه ويران خود چون مور باش
مور بى آزار دايم خون خود را مى خورد
خانه پر شهد مى خواهي، برو زنبور باش
بدر ازبيمارى منت هلالى گشته است
از فروغ عاريت تا مى توانى دور باش
تا نسازندت کباب از چشم شور اهل حسد
همچو عنقا صائب از چشم خلايق دور باش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید