شماره ٣٨: در جنون فکر سرو سامان ندارد هيچ کس

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
در جنون فکر سرو سامان ندارد هيچ کس
مدعا چون ديده حيران ندارد هيچ کس
در ديار ما که روزى ازدل خود مى خورند
آرزوى نعمت الوان ندارد هيچ کس
زير چرخ نيلگون، چون پسته، آن هم زير پوست
با دل پرخون لب خندان ندارد هيچ کس
در ديار ما که جان از بهر مردن مى دهند
آرزوى عمر جاويدان ندارد هيچ کس
عالمى رفته است از خانه سازى پا به گل
فکر خودسازى درين دوران ندارد هيچ کس
مى شود اوقات مردم صرف در تعمير تن
فکر آزادى ازين زندان ندارد هيچ کس
بر ندارد طوق منت گردن آزادگان
شکرالله دست در احسان ندارد هيچ کس
ميوه هاى سردسير عقل، صائب نارس است
سينه گرم و دل سوزان ندارد هيچ کس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید