در مدح عمادالدين فيروز شاه امير خراسان

غزلستان :: انوری ابیوردی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
خدايگانا سال نوت همايون باد
هميشه روز تو چون روز عيد ميمون باد
به گرد طالع سعدت که کعبه فلکست
هزار دور طواف سعود گردون باد
چنانکه راى تو بر امن و عدل مفتونست
زمانه بر تو و بر دولت تو مفتون باد
جهان عمارت و تسکين به راى و عدل تو يافت
هميشه هم به تو معمور باد و مسکون باد
چو بارگاه ترا پر شود ورق ز حروف
در آن ورق الف قد خسروان نون باد
نهال بختى کز باغ دولتت نبرند
چو شاخ خشک ز امکان نشو بيرون باد
اساس ملکى کز بهر خدمتت ننهند
ز نعل اسب حوادث خراب و هامون باد
اگر نه لاف سخا از دلت زند دريا
به جاى در و گهر در دل صدف خون باد
ور از مراد تويى باز پس نهد گردون
به اضطرار و گردون بارکش دون باد
ز نام تو دهن سکه گر ببندد چرخ
وجوه ساز معادن قرين قارون باد
ز ذکر تو ورق خطبه گر بشويد دهر
سلام جمعه به تکبير صور مقرون باد
به روز معرکه سؤ المزاج نصرت را
ز خون خصم تو مطبوخ باد و معجون باد
قدر چو دفتر توجيه رزقها شکند
محرران فلک را کف تو قانون باد
چو ابر چتر تو سيل ظفر برانگيزد
ازو کمينه تکابى فرات و جيحون باد
بر آنکه نيست ز فوج تو موج حادثه را
زمان زمان ز کمين قضا شبيخون باد
اگر قضا رخ گردون ز فتنه زرد کند
از آنچه عجز ترا روى بخت گلگون باد
وگر قدر شب فکرت به روز دير برد
از آن چه باک ترا روز و شب همايون باد
هميشه تا به جهان در کمى و افزونيست
عدوى ملک تو کم باد و ملکت افزون باد
ز کردگار به هر طاعتى که قصد کنى
هزار اجرت و آن اجر غير ممنون باد
ز روزگار به هر نعمتى که روى نهى
هزار خدمت و هر خدمتى دگرگون باد
خدايگانا از غايت غلو و علو
همى ندانم گفتن که دولتت چون باد
دعاى بنده مگر مستجاب خواهد بود
که در دهانش سخن همچو در مکنون باد
بدان دليل که هردم سپهر مى گويد
همين زمان و همين ساعت و هم اکنون باد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید