شماره ٧٣٦: يک نفس يعقوب بى يوسف نبود

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
يک نفس يعقوب بى يوسف نبود
گرچه هجرانش به ظاهر مى نمود
هر که را ديدى نمودى يوسفش
هر چه بشنيدى ز يوسف مى شنود
تا مگر يوسف درآيد از درش
در به روى هر که بودى مى گشود
هر که در کنعان بديدى پيش او
يوسف مصرى خود را مى ستود
چونکه بر تخت اين ظهورش را بيافت
سر خود حق ديد از آن کردش سجود
هرچه بود و هست و خواهد بود اوست
هرچه باشد، باشد از جود وجود
گر خليل الله بصورت غايب است
نعمت الله يکى دمى بى او نبود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید