شماره ٧١٠: خون دل از ديده بر رو مى رود

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
خون دل از ديده بر رو مى رود
آب روى ما به هر سو مى رود
جمع گشته قطره قطره آب چشم
همچو سيلى سوى هر جو مى رود
مى رود دل بر در ميخانه باز
آفرين بر وى که نيکو مى رود
جان بجانان ده که جانان جان تست
جان چکار آيد ترا چو مى رود
در بيابان فنا مرد خدا
بى سرو پا خوش به پهلو مى رود
آفتاب است او و ما چون سايه ايم
مى رويم آنجا روان کو مى رود
نعمت الله مى رود در راه او
در پيش مى رو که نيکو مى رود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید