عالم از جود او بود موجود
هر چه ديديم بى وجود نبود
نامراديم و او مراد همه
يافتيم از عطاى او مقصود
جام گيتى نما به ما بخشيد
نور خود را به عين ما بنمود
بزم عشق است و ما چنين سرمست
هر که آمد به بزم ما آسود
خوش بيا جام مى بگير و بنوش
ساقى عاشقان چنين فرمود
عود دل سوخت آتش عشقش
عود خوش بود آتشى بى دود
صفت و ذات او ظهورى کرد
نعمت الله از آن شده موجود