شماره ٧٠٢: آب چشم ما به هر سو مى رود

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آب چشم ما به هر سو مى رود
گر به چشم ما نشينى خوش بود
چشم ما تا ديد روى او به خواب
بى خيالش يکزمانى نغنود
اين نصيحت گوش کن مى نوش کن
با خمار افتد هر آن کو نشنود
عشق سلطان است و تخت دل گرفت
عقل مسکين چون کند گر نگرود
تخم نيکى کار و بدکارى مکن
هر که کارد هر چه کارد بدرود
عاشق رندى که او سرمست ماست
از در ميخانه ما کى رود
نعمت الله در خرابات مغان
هر که بيند در پى او مى رود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید