شماره ٦٨٨: هر که چون ما غرقه دريا بود

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر که چون ما غرقه دريا بود
واقف از اسرار ذوق ما بود
در دو عالم هر که آن يک را شناخت
عارف يکتاى بى همتاى بود
مجلس عشق است ما مست و خراب
صحبت رندان ما اينجا بود
دل به ميخانه کشد عيبش مکن
ميل دل دايم سوى مأوا بود
مبتلائيم و بلا را طالبيم
چون بلائى خوش از آن بالا بود
چشم ما روشن به نور روى اوست
اين چنين چشم خوشى بينا بود
نعمت الله رند سرمستى خوش است
گرچه با تن ها بود تنها بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید