شماره ٦٨٤: آب روى ما ز چشم ما بود

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آب روى ما ز چشم ما بود
اين چنين سرچشمه اى اينجا بود
مى رود آب روان بر روى ما
سوبسو در عين ما دريا بود
عالمى آئينه دار حضرتند
در همه آئينه او پيدا بود
روى او بيند به نور روى او
هر که او را ديده بينا بود
موج دريائيم و دريا عين ما
ما به ما بيند کسى کز ما بود
اسم اعظم چون صفات ذات اوست
جمله اشيا جامع اسما بود
هيچ شيى بى نعمت الله هست نيست
نعمت الله با همه اشيا بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید