در نظر گر نور روى او بود
هرچه آيد در نظر نيکو بود
عالمى از جود او دارد وجود
بى وجود او وجودى چو بود
هر کجا شاهى است بر تخت وجود
پيش آن سلطان ما انجو بود
يک سر موئى نيابى وصل او
گر حجاب تو سر يک مو بود
هر که او گم کرده خود بازيافت
روز و شب چون ما بجست و جو بود
التفاتى گر به خلوت باشدش
چشم ما خلوتسراى او بود
نعمت الله چون در آئينه نمود
دو نمايد گر چه او يک رو بود