شماره ٦٦٠: هر که در کوى تو جانا نفسى بنشيند

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر که در کوى تو جانا نفسى بنشيند
نيست ممکن که دمى بى هوسى بنشيند
نه نشيند دل من يک نفسى از سر پا
تا که در صحبت تو خوش نفسى بنشيند
خلوت نقش خيال تو بود خانه چشم
نتوان ديد که غير از تو کسى بنشيند
بر سر راه تو گرچه عسسان بسيارند
نيست عاشق که ز خوف عسسى بنشيند
مدتى شد که سر کوى تو مى جست دلم
از درت دور مکن گرچه بسى بنشيند
کس به فرياد من عاشق شيدا نرسد
مگر آن روز که فرياد رسى بنشيند
نعمت الله به خلوت ننشيند بى تو
شاه بازى است کجا در قفسى بنشيند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید