شماره ٦٥٤: ديده ما چو روى او بيند

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ديده ما چو روى او بيند
بد نبيند همه نکو بيند
چشم ما آب در نظر دارد
غرق بحر است سو به سو بيند
عاشقانه در آينه نگرد
خود و معشوق روبرو بيند
ديگرى مى خورد نبيند جام
بنده مى نوشد و سبو بيند
ليس فى الدار غيره ديار
احول است آن يکى به دو بيند
ديده روشن به نور اوست مدام
نور رويش به نور او بيند
رشته يکتو است اى برادر من
نعمت الله کجا دو تو بيند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید