شماره ٦٣٩: ترک عشقش ملک دل بگرفت و غارت مى کند

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ترک عشقش ملک دل بگرفت و غارت مى کند
حاکم است و پادشاهانه امارت مى کند
مى کند ويران سراى عقل و بيخش مى کند
آنگهى از لطف خود آن را عمارت مى کند
جان فروشى مى کند دل بر سر بازار عشق
سود مى يابد درين سودا تجارت مى کند
هر که درد درد عشق او به درمان مى دهد
بى خبر در دين و در دنيا خسارت مى کند
عشق سرمست است و در کوى مغان دارد وطن
مى زند خوش چشمکى ما را اشارت مى کند
خلوت ما قبله حاجات سرمستان بود
هر کجا رندى است مى آيد زيارت مى کند
نعمت الله سرخوش است از عشق مى گويد سخن
عقل کل تحسين اين لفظ و عبارت مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید