شماره ٦٢٠: به على رغم عدو باز زدم جامى چند

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
به على رغم عدو باز زدم جامى چند
توبه بشکستم و وارستم ازين خامى چند
منم و رندى و خاصان سراپرده عشق
فارغ از سر زنش عام کالانعامى چند
فرصت از دست مده زلف نگارى به کف آر
مى خور و وقت غنيمت شمر ايامى چند
کنج ميخانه مرا خلوت خاص است مدام
زاهد و گوشه محراب و دو سه عامى چند
نوبهار است و گل، اروجه ميت نيست بيا
برو از پير خرابات بکن وامى چند
در مغان از لب جام و لب يار اى ساقى
به مراد دل خود يافته ام کامى چند
سيد ار راه روى جز ره ميخانه مرو
بشنو از من که درين ره زده ام گامى چند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید