خاطر ما سوى دريا مى کشد
گوئيا ما را به مأوا مى کشد
موج دريائيم و دريا عين ما
مى برد ما را بهر جا مى کشد
جذبه او مى کشد ما را بخود
خوش بود چون حق تعالى مى کشد
مى کشد نقش خيالى دم به دم
هم خطى بر لوح اشيا مى کشد
در کشاکش عالمى آورده است
نه من سرگشته تنها مى کشد
ما بلاى عشق او خوش مى کشيم
کار ما در عشق بالا مى کشد
نا نمايد نعمت الله را به ما
اين چنين نعمت بر ما مى کشد