شماره ٥٥٦: هر که او را خبر از اهل دلانش باشد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر که او را خبر از اهل دلانش باشد
يارى اهل دلان در دل و جانش باشد
دردمندى که به جان دردى دردش نوشد
راحت جان خوشى در دو جهانش باشد
آتش عشق دلم سوخت، چنان داغى را
در قيامت چو بجويند نشانش باشد
ديده اهل نظر نور ازو مى يابد
اين چنين نور، چنان عين عيانش باشد
عاقل ار عشق ندارد بر ما آنش نيست
رند مستى طلب اى دوست که آنش باشد
هر گدائى که بود بر در سلطان دايم
همچو ما در دو جهان حکم روانش باشد
نعمت الله بسى بندگى سيد کرد
لاجرم منصب عالى چنانش باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید