شماره ٤٩٤: بسته بند بلاى تو نجاتى دارد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بسته بند بلاى تو نجاتى دارد
خسته رنج غم تو درجاتى دارد
هر که شد مرده درد تو نميرد هرگز
کشته عشق تو جاويد حياتى دارد
طاق ابروى تو محراب دل ماست از آن
روز و شب خاطر ما ميل صلاتى دارد
کفر زلف تو که ايمان رخت مى پوشد
سيآتى است که روى حسناتى دارد
گر قدم رنجه کنى بر سر آبى بارى
در نظر ديده ما آب فراتى دارد
به جفا از سر کوى تو دل از جا نرود
آفرين بر قدم او که ثباتى دارد
نعمت الله که سلطان جهان عشق است
چون گدايان ز تو اميد زکاتى دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید