شماره ٤٩١: معنى يکى و صورت او در ظهور صد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
معنى يکى و صورت او در ظهور صد
چه جاى صد که صورت او هست بى عدد
آئينه بى شمار و نماينده اش يکى
باشد صفات بى حد و ذاتش بود احد
کحال حاذقى طلب اى عقل بوالفضول
تا چشم روشن تو کند پاک از رمد
محتاج ماست عالم و ما بى نياز از او
با غيرتش احتياج کجا باشد آن صمد
ما چون نى ايم همدم نائى لطف او
هر دم دمى جديد درين نى همى دمد
در دام ما درآيد و دانه خورد ز ما
مرغى کز آشيانه توحيد بر پرد
سيد که مير مجلس مستان عالم است
با ما حريف باشد از اين جام مى خورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید