شماره ٤٦٣: آتشى در نهاد جان افتاد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آتشى در نهاد جان افتاد
جان بيچاره در فغان افتاد
شمع عشقش چو برکشيد علم
سوخت پروانه، پرزنان افتاد
عقل مخمور منع ما مى کرد
مست مى رفت و در مغان افتاد
هر که از چشم ما فتاد فتاد
نه دو روزى که جاودان افتاد
سروقدى که سر زما پيچيد
در چمن قدش از ميان افتاد
ناوک آه عاشق سرمست
هر چه انداخت بر نشان افتاد
مرغ دل ديد دانه خالش
باز در دام زلف از آن افتاد
از لب او حديث مى گفتم
سخنم ناگه از دهان افتاد
سيدم اوفتاد مستانه
چه توان کرد آنچنان افتاد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید