شماره ٤٤٨: هرگز نبود عاشقى و راه سلامت

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هرگز نبود عاشقى و راه سلامت
رندان نگريزند ز مستان به ملامت
تو مير خراباتى و من مست خرابم
رندانه در اين هفته بيايم به سلامت
سر در قدمت بازم و پاى تو ببوسم
دست من و دامان تو تا روز قيامت
بر خاک درت هرکه نشيند بتوان يافت
در صدر خرابات به صد عز و کرامت
گر دل نفسى نقش خيال دگرى ديد
جان پيشکشت مى کنم اينک به غرامت
از خال نهى دانه و از زلف کشى دام
مرغ دل خلقى همه افتاده به دامت
مى نوش کن اى سيد رندان خرابات
شادى حريفان که جهان باد به کامت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید