در ره عشق چو ما بى سروپا بايد رفت
راه را نيست نهايت ابدا بايد رفت
ما از اين خلوت ميخانه بجائى نرويم
ازچنين جنت جاويد چرا بايد رفت
گرعلاجى طلبد خسته به درگاه طبيب
دردمندانه به اميد دوا بايد رفت
هرکه دارد هوس دار بقا خوش باشد
بى سروپا به سر دار فنا بايد رفت
عارف ار زانکه به ميخانه رود يا مسجد
هرکجا مى رود از بهر خدا بايد رفت
در پى عشق روان شو که طريقت اين است
توچه دانى که در اين راه کجا بايد رفت
نعمت الله سوى کعبه روان است دگر
عاشقانه چو وى از صدق و صفا بايد رفت