شماره ٤٢٤: نعمت الله جان به جانان داد و رفت

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نعمت الله جان به جانان داد و رفت
بر درميخانه مست افتاد و رفت
سيد ما بنده خاص خداست
گوئيا شد از جهان آزاد و رفت
قرب صد سالى غم هجران کشيد
عاقبت از وصل شد دلشاد و رفت
تا نپندارى که او معدوم گشت
يا بداد او عمر خود بر باد و رفت
برقعى از جسم و جان بربسته بود
بند برقع را زر و بگشاد و رفت
در خرابات فنا مست و خراب
سربه پاى خم مى بنهاد و رفت
چون نداى ارجعى از حق شنود
زنده دل از عشق او جان داد و رفت
کل شيى هالک الا وجهه
خواند بر دنياى بى بنياد و رفت
نعمت الله دوستان يادش کنند
تا نگوئى رفت او از ياد و رفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید