شماره ٤١٢: دل سرمست ما ز جان بگذشت

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دل سرمست ما ز جان بگذشت
آن معانى از اين بيان بگذشت
در خرابات عشق مى گرديد
لامکان يافت و زمکان بگذشت
دنيى وآخرت بهم برزد
جان چه باشد که از جهان بگذشت
از وجود و عدم سخن نکند
هرکه از نام و از نشان بگذشت
ميل جنت دگر نخواهد کرد
هرکه بر کوى عاشقان بگذشت
نور رويش به چشم ما بنمود
ديده از بحر بى کران بگذشت
سيد ما گذشت از عالم
بنده با حضرتش روان بگذشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید