شماره ٣٥٤: هرکه آمد سوى ما با ما نشست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هرکه آمد سوى ما با ما نشست
خوش خوشى با ما در اين دريا نشست
از سرهر دو جهان برخاست خوش
بر در يکتاى بى همتا نشست
عقل مسکين زير دست عشق شد
عشق مستولى است بر بالا نشست
آنکه چون ما همنشينى را نيافت
کى تواند لحظه اى تنها نشست
هرکه سر در پاى خم مى نهاد
جاودان افتاد وشد از پا نشست
گرد کى گردد به گرد دامنش
رند دريا دل که او با ما نشست
نعمت الله مجلسى آراسته
در خرابات مغان آنجا نشست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید