شماره ٣٥٠: دواى درد دل اى يار درد است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دواى درد دل اى يار درد است
بحمدالله که ما داريم در دست
بيا و دردى دردش به ما ده
که صاف عاشقانش درد درد است
دلى کو کشته عشق است زنده است
کسى کو مرده درد است مرد است
بدادم دين و دل دردش خريدم
چنين سودى بدان مايه که کرده است
مرا مهرى است درخاطر که خورشيد
به گرد سايه چترش چو گرد است
اگر دردم نمى دانى نظر کن
سرشک سرخ بين و رو که زرد است
کسى داند شفاى رنج سيد
که جامى از شراب درد خورده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید