شماره ٣٤٩: آمد ز درم نگار سرمست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
آمد ز درم نگار سرمست
رندانه و جام باده بر دست
صد فتنه زهر کنار برخاست
او مست در اين ميانه بنشست
لب را بنهاد برلب ما
موئى بدو نيم راست بشکست
عشق آمد و زنده کرد ما را
پيوسته بود به ما چو پيوست
از بود و نبود باز رستيم
آسوده ز نيست فارغ از هست
دل در سر زلف يار بستيم
محکم جائى شديم پابست
از مستى ذوق نعمت الله
خلق دو جهان شدند سرمست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید