درگوشه ميخانه کسى راکه مقام است
ناقص نتوان گفت که اومرد تمام است
از روز ازل تا به ابد عاشق و مستيم
خود خوشتر از اين دولت جاويد کدام است
با ساقى رندان خرابات حريفيم
دايم بود آن ساقى و اين عيش مدام است
بى نام ونشان شو که در اين کوى خرابات
بى نام ونشان هرکه بود نيک به نام است
مى نوش مى عشق که پاکست وحلال است
اين مى نه شرابيست که در شرع حرام است
خوش جام حبابى که پر از آب حيات است
مائيم چنين همدم وپيوسته به کام است
سلطان جهان بنده سيد شده ازجان
او بنده آن خواجه که در عشق غلام است