شماره ٢٣٩: دم مزن اى دل که اين سرنازک است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دم مزن اى دل که اين سرنازک است
نازک است اين سرو ساتر نازک است
نقطه اى در دايره دورى نمود
دايره در دور و داير نازک است
چشم ما روشن به نور روى اوست
اين چنين منظور و ناظر نازک است
ماه پيدا گشت و پنهان آفتاب
غائبى در عين حاضر نازک است
جام پيدا باده پنهان دور نيست
جام باطن باده ظاهر نازک است
جان ما باشد حباب و آب مى
نازکش گفتم که اين سر نازک است
نازکانه خاطر سيد بجو
زانکه سرمست است وخاطر نازک است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید