جان ما زنده دل از آب حيات عشق است
صورت ومعنى ما ذات و صفات عشق است
آفتابى است که در دور قمر تابان است
نزد ما جوشش دريا حرکات عشق است
عشق را جا وجهت نيست وليکن به ظهور
شش جهت مى نگرم جمله جهات عشق است
از کرم عشق وجودى به عدم مى بخشد
هرچه موجود بود از برکات عشق است
دارم از عشق براتى ز دو عالم ليکن
بنده آزاد بود چون به برات عشق است
ظاهر و باطن او عاشق ومعشوق منند
حسن واحسان همگى از حسنات عشق است
گوش کن گفته مستانه سيد بشنو
که سخنهاى خوشش از کلمات عشق است