شماره ٢٢٤: در سراپرده جان خلوت جانانه خوش است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
در سراپرده جان خلوت جانانه خوش است
آنچنان گنج خوشى در دل ويرانه خوش است
رند سرمست بجو زاهد مخمور بمان
عاقلى را چه کنى عاشق ديوانه خوش است
جنتى راکه در آن دوست نيابى سهل است
يار اگر دست دهد گوشه کاشانه خوش است
گفته عاشق سرمست بخوان مستانه
زانکه در مجلس ما گفته مستانه خوش است
قدمى نه نفسى صحبت ما را درياب
بى تکلف بر ما صحبت جانانه خوش است
هرکه درويش بود ميل به شاهى نکند
دل درويش به آن همت شاهانه خوش است
نعمت الله بدست آر که سرمست خوشى است
زانکه اين سيد مستانه مردانه خوش است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید