جان من در خدمت جانى خوش است
صحبتم با آنکه مى دانى خوش است
ملک ماهان است و ما چون آفتاب
مهر ما با ماه ماهانى خوش است
دل به او داديم و نيکو مى برد
دلبر سرمست کرمانى خوش است
پادشاهى مى کنم از عشق او
آرى آرى ذوق سلطانى خوش است
از سر ذوق است اين گفتار ما
گر بدانى اين سخن دانى خوش است
در خرابات مغان مست خراب
با حريف رند ويرانى خوش است
سيد ما در همه عالم يکيست
جامع مجموع اگر خوانى خوش است