عشق مست است و عقل مخمور است
عاقل از ذوق عاشقان دور است
عالم از نور او منور شد
هر چه آيد به چشم ما نور است
آينه روشن است مى بينيم
درنظر ناظر است و منظور است
رند مستى که ذوق ما دارد
خوشتر از زاهدى که مخمور است
احولى گريکى دور مى بيند
هيچ عيبش مکن که معذور است
آفتابى است بر همه تابان
تو گمان مى برى که مستور است
جام گيتى نماست سيد ما
در همه کائنات مشهور است