شماره ٢١٠: عشق مست است و عقل مخمور است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عشق مست است و عقل مخمور است
عاقل از عاشقى بسى دور است
ذوق مستى طلب کن از مستان
چه کنى همدمى که مخمور است
زاهد ار ذوق ما نمى داند
هيچ او را مگو که معذور است
آينه روشن است و مى بينيم
در نظر ناظرى که منظور است
آفتاب جمال او بنمود
لاجرم عالمى پر از نور است
کنج ويرانه اى است اين دل ما
ليکن از گنج عشق معمور است
ديگران گر به عقل معروفند
نعمت الله به عشق مشهور است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید