شماره ٢٠٥: گوهر درياى ما را آبروئى ديگر است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گوهر درياى ما را آبروئى ديگر است
نوش کن جام مى ما کز سبوئى ديگر است
گفته مستانه ما ملک عالم را گرفت
گوش کن بشنو خوشى کاين گفتگوئى ديگر است
ديگران فردوسى مى خواهند و ما ديدار او
همت عالى ما را جست وجوئى ديگر است
خرقه خود را به جام مى نمازى کرده ايم
نزد رندان اين طهارت شست و شوئى ديگر است
رنگ عشق و بوى معشوق است رنگ و بوى ما
در ميان عاشقان اين رنگ و بوئى ديگر است
ما به جاروب مژه خاک درش را رفته ايم
لاجرم ما را در اين در آبروئى ديگر است
سيد از دنيا برفت و نعمت الله را گذاشت
گرچه آن مى کهنه است اين جام نوئى ديگر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید