دنيى دون بى وفا هيچ است
شاه دنيا و هم گدا هيچ است
دردى درد او خورى حيف است
زانکه اين درد وآن دوا هيچ است
شک ندارم که در همه عالم
به جز از حضرت خدا هيچ است
نقش غيرى خيال اگر بندى
آن خيالت به نزد ما هيچ است
رو مجرد شو و خوشى مى باش
کدخدائى دو سرا هيچ است
سرمه چشم ماست خاک درش
غير از اين خاک توتيا هيچ است
بى ريا يار نعمت الله شو
رو رها کن ريا ريا هيچ است