شماره ١٩٠: ما غرقه آبيم و چنين تشنه عجيب است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ما غرقه آبيم و چنين تشنه عجيب است
در خانه خويشيم و غريبيم، غريب است
در عين وصاليم و گرفتار فراقيم
ما دور ز ياريم ولى يار قريب است
درمانده درديم ولى خرم وشاديم
ما را چه غم از درد چو محبوب طبيب است
در ديده مجنون همه جا صورت ليليست
در چشم محبان همه معنى حبيب است
اى عقل تو مخمورى و من عاشق سرمست
غوغا مکن اى خواجه که اين هردو نصيب است
لاهوت توچون موسى وناسوت تو تابوت
معنى توچون عيسى و صورت چو صليب است
مائيم که معشوق خود وعاشق خويشيم
هم سيد و هم بنده نظر کن چه عجيب است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید