شماره ١٨٨: بشنو معانئى که بيان ولايت است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بشنو معانئى که بيان ولايت است
دارم نشانه اى به نشان ولايت است
آب حيات ماست بهرسو که مى رود
سرچشمه اش ز بحر روان ولايت است
ملک جهان چون باغ ارم باز تازه شد
حکمى به ما رسيد که آن ولايت است
ايام غم گذشت و دگر شاد و خرميم
آمد امام وقت و زمان ولايت است
بشنو بذوق گفته مستان و گوش کن
کاين قول عاشقان ز زبان ولايت است
گنجينه ولايت والى دل وى است
جانم فداى اوست که جان ولايت است
از خوان نعمت الله ما نعمتى بخور
خوش نعمتى بود که زخوان ولايت است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید