شماره ١٧٢: خواجه عمرى سراى خود آراست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
خواجه عمرى سراى خود آراست
ناگه از خان و مان روان برخاست
بنده بى خواجه ماند سرگردان
سخت گريان که خواجه نابيناست
خواجه نقش خيال بود برفت
نيک و بد از نشان او برخاست
معتبر بود اعتبار نماند
عبرتى گيرد آنکه او بيناست
عشق را ذوق و حالتى دگر است
عقل و انديشه حاصل عقلا است
هرکه با ما نشست در دريا
نزد ما آب روى ما از ماست
اين و آن در جهان فراوانند
نعمت الله از همه يکتاست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید