پادشاهى چو بندگى خداست
بندگى کن که پادشاه گداست
از هوا بگذر و خدا را جو
هرچه غير از وى است باد هواست
بر درش هرکه خلوتى دارد
فارغ از خانقاه هر دو سراست
درد دردش دواى درد دل است
درد او خوشتر از هزار دواست
آفتاب است و ماه خوانندش
نظرى کن که نور ديده ماست
در خرابات ساقى سرمست
سيد ما و خادم فقراست
ديگران در پناه علم وعمل
نعمت الله درپناه خداست