شماره ١٦٦: هر ذره که مى بينى خورشيد در او پيداست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هر ذره که مى بينى خورشيد در او پيداست
در ديده ما بيند چشمى که به حق بيناست
گر شخص نمى بينى در سايه نگر بارى
همسايه او مائيم اين سايه از او پيداست
تا صورت خود بيند در آينه معنى
معنى همه عالم در صورت ما آراست
ما در طلبش هر سو چون ديده همى گرديم
ما طالب او مطلوب وين طرفه که او با ماست
موجيم در اين دريا ماييم حجاب ما
چون موج نشست از پا مائى ز ميان برخاست
هر بنده که مى بينى درياب که سلطانى است
هر قطره ز بحر او چون درنگرى درياست
گفتار خوشم بشنو کز ذوق همى گويم
گر بنده ز خود گويد سيد به خدا گوياست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید