شماره ١١٦: نقد گنج کنت کنزا را طلب

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نقد گنج کنت کنزا را طلب
گوهر در يتيم از ما طلب
عاشقانه خم مى را نوش کن
جرعه اى چبود بيا دريا طلب
عشق را جائى معين هست نيست
جاى آن بى جاى ما هرجا طلب
از دوئى بگذر که تا يابى يکى
از همه يکتاى بى همتا طلب
عارفانه دامن خود را بگير
آنچه گم کردى همه آنجا طلب
چشم عالم روشن است از نور او
نور او در ديده بينا طلب
نعمت الله است عالم سر به سر
نعمتى خوش از همه اشيا طلب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید