شماره ١٠٧: گر خيال عارضش بنمايدت نقشى به خواب

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گر خيال عارضش بنمايدت نقشى به خواب
نقش بندى کن روان بر آب چشم ما چو آب
آينه بردار و تمثال جمال او نگر
جام مى بستان که ساقى مى نمايد در شراب
سنبل زلفى که بينى نافه اى دان پر ز مشک
در چمن هر گل که چينى شيشه اى دان پرگلاب
بر در ميخانه بگذر تا ببينى آن يکى
مست با رندان نشسته باده نوشان بى حجاب
ذره اى از نور او بنمود ماهى خوش تمام
سايه بان حسن او را سايه کرده آفتاب
ساقى ما مى به ما از خم وحدت مى دهد
بى حسابش نوش کاين مى را نمى باشد حساب
نعمت الله مى دهد فتوى که اين مى را بنوش
من حلالش مى خورم والله اعلم بالصواب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید