مظهر و مظهرند آب و حباب
نظرى کن به عين ما درياب
عقل گويد حباب و آب دواند
عشق گويد يکى است آب و حباب
ظاهر و باطن همه نور است
خوش ظهورى که نور اوست حجاب
نقش غيرى خيال اگر بندى
آن خيال است و ديده اى در خواب
غرق آبى و آب مى جوئى
گرچه با ما نشسته اى در آب
نور او روز آفتاب نمود
باز در شب نمايدت مهتاب
نعمت الله به نور او ديدم
اين چنين ديده اند اولوالالباب