خوش حضورى است بزم ما درياب
هرچه مى بايدت بيا درياب
مى جام فنا چه مى نوشى
ذوق خمخانه بقا درياب
قدمى نه به خلوت درويش
پادشه همدم گدا درياب
در خرابات درد دردش نوش
زان شفا خانه اين دوا درياب
قطره و موج و بحر و جو آبند
عين ما را به عين ما درياب
رند مستى اگر طلب کارى
بر سر کوى او مرا درياب
نعمت الله را بدست آور
مظهر رحمت خدا درياب