شماره ٦٩: موج و دريا آب باشد نزد ما

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
موج و دريا آب باشد نزد ما
لاجرم باشد حجاب ما ز ما
ما ز ما جويد چو ما باما بود
هرکه او با بحر ما شد آشنا
هرچه باشد درحدوث و در قدم
از خدا هرگز نمى باشد جدا
در عدم خوش خوش حضورى يافتيم
در فنا داريم جاويدان بقا
نور روى اوست در عالم ميان
بنگر اين آئينه نور خدا
جامع مجموع اسماى اله
مى نمايد صورت و معنى بما
درد اگر دارى دوا از خود بجو
زانکه درد تو بود عين دوا
عقل اگر خواهى برو جاى دگر
عشق اگر خواهى درآ در بزم ما
چون نوا از نعمت الله مى برند
نعمت الله کى بماند بينوا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید