شماره ٦٧: قدمى نه درآ در اين دريا
غزلستان ::
شاه نعمتالله ولی ::
غزليات - بخش اول
قدمى نه درآ در اين دريا
عين ماجو به عين ما از ما
هرکه با ما نشست از ما شد
بلکه گر قطره بود شد دريا
نظرى کن حباب و آب نگر
يک وجود است اين وآن اسما
ديده عالم است از او روشن
مى نمايد چو نور در اشيا
آينه صدهزار مى بينم
در همه روى او بود پيدا
ذوق ما را نهايتى نبود
ابتدا نيست وانتها آنجا
شعر سيد به ذوق مى خوانش
چه کنى قول بوعلى سينا
نظرات نوشته شده