شماره ٧٨٨: ز آفتاب اگر خلق چشم آب دهد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ز آفتاب اگر خلق چشم آب دهد
ز عارض تو نظر آب آفتاب دهد
مدار شرم توقع ازان حيانا ترس
که بوسه برلب پيمانه بى حجاب دهد
ز ديدن در وديوار مانعند مرا
که ره مرا به پريخانه نقاب دهد
اميد هست که شيرازه گهر گردد
فلک به رشته جانى که پيچ و تاب دهد
نمى رود پى دنياى پوچ صاحبدل
فريب خضر کجا موجه سراب دهد
رسد به چشمه حيوان ز ترک خودبينى
سکندر آينه خود اگر به آب دهد
چنين که ناله من از قبول نوميدست
عجب که کوه صداى مرا جواب دهد
کسى به کعبه مقصد رسد که در هر گام
به خار از آبله پاى خويش آب دهد
خوش است جودوکرم در لباس شرم که بحر
به خاک فيض خود از پرده سحاب دهد
ازان چو کوزه سربسته ام خموش که خم
به هر که لب نگشايد شراب ناب دهد
کفن ز جامه احرام مى کند صائب
کسى که وقت سحرگاه تن به خواب دهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید