شماره ٧٧٠: ز اتحاد کجا عشق کامياب شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
ز اتحاد کجا عشق کامياب شود
کدام ذره شنيدى که آفتاب شود
فسردگى است عنان تاب سالک از مقصود
گره به سينه نگردد دلى که آب شود
مريز خون غزالى که مشک خواهد شد
مچين به غنچگى آن گل کزاوگلاب شود
به داد من برس اى عشق بيش ازين مپسند
که زندگانى من صرف خورد وخواب شود
جهان پوچ بهشتى است ژاژخايان را
ز شوره زار کجا موجه سراب شود
به ظالمان چه کند تا سرشک مظلومان
که داغ شعله نمکسود از کباب شود
کلاه گوشه به درياى پرگهر شکند
سرس که پرز هواى تو چون حباب شود
ز عمر قسمت دلمردگان سيه کارى است
زفيض صبح گرانى نصيب خواب شود
فريب عشرت روپوش روزگار مخور
که نوشخند رگ تلخى گلاب شود
اگر بقا طلبى با شکستگى خوش باش
که مه تمام چو شد پاى در رکاب شود
عمارتى که بلند از هوا کنى صائب
به نيم چشم زدن پست چون حباب شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید