شماره ٧٣٧: نسيم صبح به آن طره دوتا چه کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نسيم صبح به آن طره دوتا چه کند
به صدهزار گره يک گرهگشا چه کند
ز تيغ برق دل ابر چاک چاک شده است
به حسن شوخ سپردارى حيا چه کند
طلا ز صحبت اکسير بى نياز يود
سعادت ازلى سايه هما چه کند
نمى توان به دو بيگانه بود زير فلک
دل رميده به يک شهر آشنا چه کند
عنان کشتى دل را به دست غم داديم
به چار موجه تقدير ناخدا چه کند
درين زمانه که زاغان شکرشکن شده اند
به استخوان نکند زندگى هما چه کند
ز سنگ ناوک ابرام برنميگردد
صلابت سخن سخت با گدا چه کند
گره ز غنچه پيکان شود به آتش باز
به عقده دل ماناخن صبا چه کند
نوشت روزى مارا به پاره دل ما
سپهر سفله دگر بيش ازين سخا چه کند
ز چشم منتظران ره سفيد گرديده است
نسيم پيرهن مصر رهنما چه کند
نشد حريف فلک چون به دشمنى صائب
نهاد بردل خوددست تاخداچه کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید